اطلاعات کلی خبر
عنوان خبر :
این فقط یک مسابقه است!
متن کامل خبر
داور، بازیکن سابقی از تیم کوریتیبا به نام «لِئال» بود. مارینیو، کاپیتان بوتافوگو، به سمت لئال رفت و پرسید: چه اتفاقی افتاد؟
داور گفت: «سوکراتس را اخراج می کنم؛ او همه را دست انداخت و مسخره کرد.»
بازیکنان برزیلی همیشه عاشق کارهای فانتزی بودند؛ لایی زدن، نگه داشتن توپ در هوا و ایستادن روی توپ. آنجا، پیروزی یک تیم مایه شرمساری تیم دیگر است. در این حالت، بازندهها از شدت حرص و ناراحتی به همه آسیب میزنند. بازیکنی که در حال روپایی زدن است را درو میکنند و حتی پرچمدار کرنر که در گوشه زمین ایستاده است را هم مورد ضربات سهمگین خودشان قرار میدهند.
نمایش اهانت و تحقیر مخالفان در آمریکای جنوبی، جرم بزرگی به شمار میرود.
مارینیو فریاد می زد: «برای خاطر خدا! او مسخره نکرد. همیشه همینطور است. اصلاً احساساتش را بروز نمی دهد.»
لئال پاسخ داد: «او تیم حریف را تحقیر کرد. اخراج است.»
مارینیو از بازی قبل داور را می شناخت و روبهرویش ایستاده بود. به سبک سنتی آمریکای لاتین، با تعویض دستهایش از حالت گرهخورده در پشت به حالت دستها در هوا و دست با هم به نشانه خواهش، التماس میکرد: «او از آن نوع بازیکنان نیست لئال! لطفاً! تو باید حرف مرا باور کنی. او فقط متفاوت است.»
لئال یک قدم به عقب برداشت و با بی میلی درخواست کاپیتان را پذیرفت. کارت قرمز را پس گرفت و در جیبش گذاشت. سپس رو به مارینیو گفت: «باورش خیلی سخت است مارینیو، اما من چشم از او بر نمیدارم.»
با پایان مسابقه، لئال در مسیر رختکن و در حالی که با کفشهای پر از گِل و لای به کندی راه میرفت به مارینیو ملحق شد. او به سختی میتوانست آنچه را که دیده بود باور کند. قبل از اینکه دست دهد و برای دوش گرفتن از آنها جدا شود، رو به مارینیو کرد و گفت: «این پسر منحصر به فرد است.»
در کشوری که در هر گوشه خیابان، صحنهای تلویزیونی و ارتباطات بین مردم، درامی با خشم و فریاد اتفاق میافتد، سوکراتس نقطه مقابل احساسات و هیجانات هموطنانش بود. او هرگز نفمید چرا همتیمیهایش آنقدر درباره فوتبال هیجانزده میشوند. فوتبال، تفریح خوبی بود، اما این فقط یک مسابقه است! واقعاً چقدر میتواند مهم باشد، وقتی به ثمر رساندن چنین گلهایی اینقدر آسان است؟
او این آرامش درون را از والدینش به ارث برده بود. دو انسان سختکوش و فروتن؛ از شمال آشفته و خشن برزیل.