اطلاعات کلی خبر
عنوان خبر :
من با پاهای برهنه بازی میکنم
متن کامل خبر
سوکراتس شانس خودش را در ورزشهای جودو و بوکس امتحان کرد و خیلی زود فهمید استعداد واقعی او در توپ و پاهایش نهفته است. جایی که این استعداد از آن سرچشمه میگرفت، یک راز بود. برادرانش به شوخی میگفتند: حتماً مادرشان فوتبالیست درخشانی بوده است، چون پدر فاقد این استعداد بود.
پدرش بدون خجالت به مردم میگفت در زمان بازگشت باشگاه فوتبال «یپیرانگا» به «ایگاراپه آکو» بهعنوان دفاع وسط بازی میکرد، اما داستان زمانی لو رفت که یکی از بستگان فاش کرد پیرمرد(که رئیس باشگاه هم بود) بعد از غیب شدن سرمربی تیم و برای اینکه بتواند مسئولیت آن را بر عهده بگیرد فقط یک بار و تنها همانبار برای تیم به میدان رفته است!
اولین تیم سوکراتس «رایو دی اورو» باشگاهی آماتوری بود که بازیهای خانگی خود را در زمینهای پراکنده بیشمار اطراف شهر محل سكونت او انجام میداد. سوکراتس در حالی که خاطره فرارش از مدرسه در بعد از ظهر جمعه را به یاد آورده بود، تعریف میکرد: «این اولین تجربه من با تیمی خارج از مدرسه بود، من برای تست میرفتم. ما مستقیم از مدرسه راه افتادیم و در پایان یک بعد از ظهر و در حالی که خورشید رو به غروب بود، مربی ما(پسری که ژائو صدایش میکردیم) رو به من کرد و گفت: کفشهایت را آوردی؟ و من در حالی که کفشی به همراه نداشتم پاسخ دادم: من با پاهای لخت بازی میکنم! از من پرسید که در چه پستی بازی میکنم و من جواب دادم خط میانی و ادامه داد که خط میانی پُر اشست، اما یک جا در دفاع راست هست که اگر دوست داشته باشی میتوانی آنجا بازی کنی.
پس من به سمت راست دفاعی رفتم و بعد از مدتی آنها از من دعوت کردند تا در بازی یکشنبه بعد شرکت کنم.»
سوکراتسِ 11ساله آماده بود تا در هر پستی بازی کند. هرچند طولی نکشید تا همتیمیهای بزرگترش هم بفهمند که او به اندازه کافی خوب هست تا وظایف مهمتری در خط میانی بر عهدهاش گذاشته شود. او عاشق پیراهن تیمش بود؛ سفیدِ ساده. مثل سانتوس، اما با یک نوار طلایی روی سینه. اضافه بر احساس تعلقی که به خاطر حضور در یک تیم رسمی در او به وجود آمده بود.