[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۰۷۵
  • دوره جدید

هیولای بیدار، روزنامه شیراز نوین

هیولای مسکن هر روز بی‌رحم‌تر می‌شود و قربانیان بیشتری می‌گیرد. اما در روزهای معاصر وضعیت جامعه مستأجران به عنوان آسیب‌پذیرترین قشر هرم اقتصادی ایران دردناک‌تر از همیشه است. آنها به‌خوبی می‌دانند که در چشم‌برهم‌زدنی مهلت اجاره‌نامه به سر می‌رسد و هر سال به وقت تابستان سرآغاز قصه دربه‌دری و یافتن سرپناهی برای مستأجران است.
نرخ تورم و اجاره‌بها و هزینه‌های معیشتی همیشه از ضریب افزایش درآمد بالاتر بوده و این به معنای حرکت طبقه میانی به سمت خط فقر و رشد شاخص فلاکت است.
فاصله میان درآمد و هزینه گاهی با شیب ملایم نرخ صعودی می‌پیماید و گاه مثل این روزهای ما آنچنان افسار پاره می‌کند که هیچ نیرو و هیچ جریان و هیچ دستوری نمی‌تواند آن را مهار کند. به همین دلیل است که جامعه مستأجران همیشه کوچ ناخوشایند و دردناکی را به سوی مناطق پست‌تر شهر تجربه می‌کنند و جمعیت حاشیه‌نشینان با همه آسیب‌هایی که آنها را تهدید می‌کند و با همه امکاناتی که از آنها برخوردار نیستند، رشد فزاینده‌ای دارد.
صورت‌مسئله آن‌قدر ساده و عریان است که نیازی به تشریح اقتصاددانان و توجیه سیاست‌مداران نداشته باشد. در گذشته‌های نزدیک می‌توانستیم با خرده‌پس‌اندازها و وام‌های مسکن، سرپناهی حداقلی با کیفیتی ناگوار در کرانه‌های کلان‌شهر پیدا کنیم؛ ولی امروزه وام مسکن جای خود را به وام ودیعه داده تا سرفصل جدیدی در زندگی اجاره‌نشینان رقم بخورد و وضعیت نابسامان جامعه فرودستان را که با شتاب در حال افزایش هستند، نشان دهد.
دولت به‌منظور مقابله و رویارویی با این چالش بزرگ اجتماعی و اقتصادی و امنیتی با راهکارهایی به میدان عمل آمده است. ولی پیش روی دستورات و مصوبات پرسش‌های بی‌جوابی قرار دارد.
اول آنکه دولت در روزهای کسری بودجه از چه منابعی قرار است وام‌ها را پرداخت کند و آیا اختصاص سود و درآمدزایی از این برنامه‌های حمایتی راهکار منصفانه‌ای است؟ دولتمردان به‌خوبی می‌دانند که دستور چاپ اسکناس بی‌پشتوانه به بانک مرکزی به‌معنای پیچیده‌تر شدن کلاف اقتصاد ایران است و شاید وام‌ها بتواند در مقطعی کوتاه‌مدت آرامش را به جامعه مستأجران بازگرداند، اما پس از مدت کوتاهی این سیاست به چالشی بزرگ‌تر بدل خواهد شد که شمار بیشتری از مستأجران را در گرداب تباهی قربانی می‌کند.
دوم آنکه تجربه نشان داده است راهکارهای تحکمی و دستوری و حتی بگیر و ببندها و اعدام‌ها معمولاً در تصمیمات صعودی بازار راهگشا نیست و مؤلفه‌های اقتصادی ایران معمولاً با توجه به نرخ ارز و تمام‌بهارها و میزان نقدینگی و شرایط سیاسی و مواردی از این دست تصمیم به آشوب یا آرامش می‌گیرند. از سوی دیگر تجربه نشان داده است همیشه هزار راه آشکار و نهان برای دور زدن چنین قوانینی وجود دارد که ادامه معیشت را برای فرودستان اقتصادی مشکل‌تر خواهد کرد. شاید به همین دلیل است که به‌موازات اجرای قانون، آنها تأکید بر انصاف و انسانیت می‌کنند و از مالکان می‌خواهند تا در این شرایط سخت یاریگر مستأجران درمانده باشند.
اما سومین و مهم‌ترین پرسشی که مطرح می‌شود، یک سؤال تأمل‌برانگیز است. دولت از مردم می‌خواهد به یاری هم‌نوعان خود بشتابند و از گسترش فقر و حاشیه‌نشینی جلوگیری کنند؛ آیا در زمان اخذ عوارض و مالیات هم شاهد روند مشابهی خواهیم بود؟
آیا دولتی که بنا بر تحریم‌های ناجوانمردانه، سخت‌ترین روزهایش را در چهار دهه اخیر تجربه می‌کند، حاضر خواهد شد تا بخشش‌های مالیاتی و معافیت‌های عوارضی را برای مردم در نظر گیرد یا فقط از مردم می‌خواهد تا برای مردم آستین جوانمردی بالا بزنند و به یاری هم‌وطنان خود بشتابند؟ این در حالی است که بخشش عوارض، کمبود بودجه را تشدید می‌کند و اخذ مالیات مسبب فروپاشی اقتصاد اصناف و بسیاری از خانوارها خواهد شد. البته در نظر داشته باشیم که جامعه کارمندان همیشه در شرایط سخت به‌صورت اتوماسیون‌های ادارای در حالی دستمزد خود را دریافت می‌کنند که پیشاپیش درآمدهای مالیاتی از آن کسر شده است.
به همین دلایل باید در کنار مرهم‌های مقطعی، راهکاری اساسی برای مهار هیولای بیچارگی و غول مسکن یافت. ما در سال‌های نه چندان دور به این تجربه دست یافتیم که پروژه‌های مسکن ملی نقش چندانی در کنترل بهای مسکن و اجاره‌بها نداشت و به تعبیر برخی حتی زمینه‌ساز افزایش نرخ تورم هم شده است. با این تجربه تلخ، گمان نمی‌رود که برنامه اقدام ملی مسکن هم بتواند هیولای اجاره‌بها را در کلان‌شهرها شکست دهد. در نهایت می‌توان به این نتیجه رسید که وضعیت خودرو، مسکن، ارز، طلا، اقلام پروتئینی، لبنیات، برنج هندی و ایرانی و همه مایحتاج روزمره همانند یک رشته کلاف به‌هم‌پیوسته و بروز جنبش در هریک از آنها منجر به تکانه‌های شدید اقتصادی در گروه دیگر خواهد شد. بدون شک راهکارهای مهار این بحران‌ها چیزی جز اجرای ساختار نظام‌مند اقتصاد مقاومتی و تعامل با جهانیان نیست و نخواهد بود. مردم ایران تشنه ثبات اقتصادی و آرزومند همخوانی درآمد با هزینه‌ها هستند و این در حالی است که هیولای مسکن مدت‌هاست که بیدار شده و قربانی می‌گیرد.

 

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی  

آدرس ایمیل    

متن نظر  

کد امنیتی