[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۰۸۹
  • دوره جدید

فرهنگ، درمانده از بودجه ، روزنامه شیراز نوین

پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی ضرورت عملیاتی دستگاه‌های فرهنگی است. یک موضوع ساده و قابل حل ممکن است به یک معضل اجتماعی و سپس بحران اجتماعی تبدیل شود. همان‌طور که تاکنون بی‌توجهی به موضوعات ساده تبدیل به بحران‌های بزرگی در سطح جامعه شده است.
پس از نهاد خانواده که این روز‌ها نقش بسیار کمرنگی در حوزه تربیتی دارد، آموزش و پرورش کشور مهم‌ترین و تأثیرگذارترین نهاد در این خصوص است. کمرنگ شدن نقش خانواده را می‌توان بر گردن تأمین معیشت خانواده انداخت؛ چراکه والدین ناچارند ساعت‌ها خارج از خانه به تحصیل مزد بپردازند و در این رقابت ناعادلانه اقتصادی از تربیت فرزندان غافل می‌شوند.
راه خانه و مدرسه یکی از پرمخاطره‌ترین راه‌ها فراروی نوجوانان و جوانان است. سن اعتیاد کاهش یافته و فروشندگان مواد مخدر صنعتی و سنتی تا پشت دیوارهای مدارس پیشروی نموده‌اند. آمارهای منتشره در این‌باره نگران‌کننده است و باید دید چرا قوانین پرورشی و آموزشی ما تا این حد ضعیف و ناکارآمد است که مواد مخدر می‌تواند در سبد خرید و تقاضای دانش‌آموزان قرار گیرد و سن اعتیاد را به پایین‌ترین درجه خود بکشاند. 
در مجموع قوانین ناکارآمد بازدارنده نمی‌باشند و حتی قدرت پیشگیری هم ندارند؛ چراکه در نظام پرورشی کشور ما چیزی به نام مهارت‌آموزی از سنین پایه وجود ندارد. نمره‌محوری در سطح بسیاری مدارس به یک معضل تبدیل شده است و از طرفی فقر بسیاری از دانش‌آموزان را از تحصیل باز داشته است که فی‌الحال به آمارهای بازماندگان از تحصیل اشاره‌ای نمی‌کنیم.
باید به این نکته مهم اشاره نمود که اساس پرورش و آموزش نسل یکی از اولویت‌های مهم دولت‌هاست که عملاً مغفول مانده است. تجمع و اعتراض معلمان و گاهاً بازنشستگان آنها صحنه‌ای تلخ در پیش روی دانش‌آموزان و عموم مردم می‌گشاید؛ وقتی آموزگاران ما در مقابل صف پلیس با تردید شاید خشمگین و شاید متفرق شوند، اما در هر صورت بحران پرورشی و آموزشی ما به کف خیابان‌ها رسیده است.
در نگاه بودجه‌ای سالانه کشور نظام پرورش و آموزش ما در اولویت قرار ندارد. از این روست که معلمان ما حداقل‌بگیر و گاهاً 
مزد ساعتی ‌بگیر هستند. موضوع قرار نگرفتن نظام پرورشی و آموزشی ما ایرانیان در اولویت‌های بودجه‌ای، بودجه‌های سنگینی را در دیگر بخش‌های نیازمند فرهنگ و تربیت تحمیل می‌کند. اگر ما به اقتصاد مرزی نیم‌نگاهی بیندازیم، درک خواهیم کرد که نبود بسیاری از ضروریات نظام آموزشی ریشه بسیاری آسیب‌ها را تشکیل داده است. ما به مرز‌ها به عنوان یک گریزگاه یا محلی برای کسب درآمدهای ناشی از قاچاق نگاه می‌کنیم؛ در حالی که مرزها قابلیت‌های بسیاری از جمله تبادلات سالم اقتصادی و نیز فرهنگی را خاطرنشان می‌کنند. 
چند روز گذشته یکی از نمایندگان فارس در مجلس با مدیرکل آموزش و پرورش این استان دیدار و گفت‌وگو داشته که در این دیدار هم به ضعف‌های نظام پرورشی و آموزشی و هم به توان نمایندگان مجلس در رفع ناترازی‌ها اشاره شده است. در واقع این نماینده در این دیدار یادآور شده است که مجلس این توان و قابلیت را دارد تا مشکلات موجود و قابل بررسی را حل و فصل نماید. حال باید دید چرا برخی مدیران کل فارس در استفاده از این ظرفیت‌ها غفلت کرده‌اند. در واقع میزان تعامل مدیران اجرایی استان با نمایندگان به شدت پایین و شاید نزدیک به صفر است؛ مگر خلاف آن ثابت شود. 
این خبر بهانه‌ای بود برای نگارش این چند سطر که در سال 1403 همچنان در اوج مشکلات نظام پرورشی و آموزشی قرار داریم و نمایندگان فارس به صورت انفرادی و نه هیئتی با مدیرکل این مجوعه دیدار و گفت‌وگو می‌کنند و سازمان آموزش و پرورش را پیشانی برخورد با معضلات اجتماعی و نیز حلال این مشکلات معرفی می‌کنند. 
آنچه در این دیدار نظر‌ها را به خود جلب می‌کند، بیان این مطلب است که اگر از آموزش و پرورش حمایت شود، بسیاری از چالش‌ها و مشکلات در کشور، خصوصاً در حوزه آسیب‌های اجتماعی مرتفع خواهد شد و البته پرسشی که مطرح می‌شود این است که چرا نمایندگان مجلس معتقدند که اگر حمایتی اتفاق بیفتد، مشکلات کشور حل می‌شود. وقتی ما در مجموع از ریشه و شاخ و برگ‌های این درخت اطلاعات کافی و لازم را داریم، چرا رأساً برای حل مشکلات آستین بالا نمی‌زنیم؟ 
و در پایان این دیدارهای همیشگی گفته‌اند که ارتقای سطح آموزش و پرورش استان نیازمند ارائه ایده‌های خلاق و نوآورانه است. در حقیقت این دیدارها به نوعی سلام و تعارف است که خروجی به نفع ذی‌نفعان ندارد. هرچند خبری بود که منتشر شده است و قلمی بود که در حاشیه آن بر کاغذ ماندگار شد. 

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی

آدرس ایمیل

متن نظر

کد امنیتی