[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۰۷۵
  • دوره جدید

شهر گمشده، روزنامه شیراز نوین

سعیدرضا امیرآبادی- روزنامه‌نگار: 

شهر من گمشده است. شیراز در محاصره آهن و میلگرد و بتن تا دندان مسلح قرار گرفته و هر روز بیشتر شبیه کلان‌شهرهای بی‌هویت می‌شود. کوچه‌پس‌کوچه‌های کاهگلی و باغ‌های سرفراز ذره‌ذره می‌پوسند و آتش زوال بر تن مظلوم بارقه‌های تمدنی افتاده است. ما آنچنان گرفتار دغدغه‌های معیشتی هستیم و آنچنان در باتلاق خبرهای بد فرو می‌رویم که دیگر ازمیان‌رفتن اصالت‌های نهفته در این سرزمین دیرینه اهمیت ندارد و گذران عمر با حداقل کیفیت به یگانه آرزوی ما بدل شده است. غافل از آنکه شیراز بدون اصالت‌های دیرینه‌اش به متروپلیسی بی‌هویت می‌ماند که نشانی از سرفرازی 
نخواهد داشت... 

به راستی آیندگان چه قضاوتی از عملکرد ما دارند و نسل ما در برابر پرسش‌های ناباورانه چه پاسخی جز شرمساری خواهد داشت؟
شهر من گمشده است. در بافت فرسوده شیراز قدم بزنیم؛ جایی که هنوز داش آکل با قامت ستبرش ندای جوانمردی و عشق سر می‌دهد؛ جایی که مردمانش از درد نداری و اعتیاد و همزیستی با آسیب‌دیدگان و بزهکاران و همه مفسده‌ها به ستوه آمده اند و هیچ کس نوشدارویی بر درد جانکاهشان نمی‌گذارد. ما گناهکارانه از یاد برده ایم چه گنج‌های بی‌شماری در بافت قدیمی شیراز مدفون است و با توسل به آنها می‌توان تمدن، فرهنگ، هنر و صلح‌دوستی ایرانیان را در گوش جهانیان فریاد کشید. در لابه‌لای همین کوچه‌پس‌کوچه‌های کاهگلی است که ثروت‌های ابدی برای ما به امانت مانده و می‌توان با پرهیز از نگاه‌های رادیکالی و متحجرانه، جهانیان را به شیراز فراخواند و در پرتو آن به تعالی رسید.
شهر من گمشده است. نام پرآوازه شیراز با کوچه‌باغ‌ها و عاشقیت‌هایش پیوندی ابدی برقرار کرده و این در حالیست که خیل عظیمی از سبزینه‌های شهر از میان رفته اند. دژخیمان بی رحمانه آتش بر تن نحیف باغ‌ها می‌گذارند تا آنهایی که از مهلکه خشک‌سالی گریخته بودند هم جان به جان‌آفرین تسلیم کنند. این جماعت همیشه وجود داشته اند. شاید گناه اصلی متوجه مسئولانی باشند که با چشم‌های بسته حکم تغییر کاربری باغ‌های شیراز را امضا کردند و امروز شاهد سربرآوردن مجتمع‌های تجاری از بستر سبز آنها هستیم.
شهر من گمشده است. با همین فرمان که پیش برویم، شهر شیراز در آینده نزدیک به آلودگی‌ها و دردهای جانکاه پایتخت مبتلا خواهد شد. خیابان‌های شیراز دیگر جایی برای اتومبیل‌ها ندارند و گسترش ناوگان حمل و نقل عمومی هم از حجم تک سرنشین‌ها کم نکرد. شاید با فرهنگ‌سازی در زمینه استفاده از مبانی حمل و نقل پاک و دوستدار طبیعت بتوان از آسیب تهران‌زدگی پیشگیری کرد و شاید با نهادینه‌سازی فرهنگ دوچرخه بتوان مردم را اندکی به محیط‌زیست علاقه‌مند کرد. شیراز فرصت چندانی برای پاسداشت مفاخر تاریخی و طبیعی‌اش ندارد. هیچ کس برای تفرج در مراکز خریدن مرمرین و سازه‌های غول‌پیکر بتنی مسافر شهرراز نمی‌شود. هیچ‌کس برای تماشای زیرگذرها و تونل‌ها به شهر شش‌هزارساله نمی‌آید و هیچ‌کس گناه ما را برای اولویت‌های اشتباهی که برگزیدیم و سرمایه‌هایی از بیت‌المال که عجولانه هزینه کردیم، نخواهد بخشید.
برای آنکه شیراز شهر گمشده ای برای شهروندانش نباشد، باید به هویت حقیقی خویش بازگردد. دستگاه‌های فرهنگی و اجرایی باید در قبال بهبود بنیه روحی و روانی مردم احساس مسئولیت کنند و زمینه را برای دستیابی به جامعه ای شاد و پرتوان فراهم سازند. مسئولان و شهروندان کنونی شیراز در قبال کیفیت زندگی مردمان امروز و فردا مسئول هستند و باید از مواهب طبیعی و تاریخی شهر با تمام توان پاسداری کرد. شیراز جواهر گمشده خاورمیانه است. 

 

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی  

آدرس ایمیل    

متن نظر  

کد امنیتی