ناتوان از میزبانی یک بازی محلی!، روزنامه شیراز نوین
میثم محجوبی - گروه ورزش
یک داستان تمامنشدنی و خستهکننده. دردسر بزرگ مسئولان. مسئلهای که لاینحل بهنظر میرسد و انگیزه چندانی هم برای حل آن وجود ندارد.
به قول برخی، اصلاً فرض کنید این ورزشگاه تکمیل شود، هزینه نگهداریاش را چطور تأمین میکنند؟ اصلاً قرار است چه استفادهای از آن ببریم؟ چه تیمی قرار است در آن بازی کند؟ فرض کنید فجر شهید سپاسی به لیگ برتر برود، اما آیا حاضر است در این ورزشگاه بازی کند؟ آن دو، سه هزار نفر تماشاگر ثابت فجر شهید سپاسی که در این ورزشگاه غولپیکر به چشم نمی آیند. فاصلهاش هم با مرکز شهر زیاد است و ...»
البته در شرایط ایدهآل و اگر تمام دستگاهها و تیمها خوب عمل کنند، اگر این ورزشگاه تکمیل شود، اگر شیراز صاحب یک تیم کاملاً مردمی در لیگ برتر باشد، اگر به تماشاگران احترام کافی گذاشته شود(که این مورد بهتنهایی شامل چندین فاکتور ریز و درشت میشود) و اگر چند اگر دیگر اتفاق بیفتد، ورزشگاه پارس میتواند به یکی از جذابیتهای مثالزدنی این شهر تبدیل شود.
اما فعلاً که هیچچیز ایدهآل نیست، شرایط به گونهای است که هزینه گزاف برای چنین چیزی را کمتر کسی بهراحتی میپذیرد. دولت هم ظاهراً آن را مسئلهای ضروری نمیداند که بخواهد در این شرایط اقتصادی، حدود 100 میلیارد تومان برایش هزینه کند.(البته همین مقدار پول در یک تیم لیگ برتری فقط برای خرید 4 یا 5 بازیکن هزینه میشود!)
اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس، از جمله رئیس فراکسیون ورزش، در یک ظهر گرم اردیبهشتی از ورزشگاه همهچیز ناقصِ پارس شیراز بازدید کردند.
چند روز پیش در فضای مجازی فیلمی از چمن این ورزشگاه منتشر شده که پیمانکار آن ادعا میکند به شرایط ایدهآلی رسیده. حالا باید برویم ببینیم از نزدیک چه چیزی میبینیم و کارشناسان درباره آن چه نظری میدهند.
سرپرست اداره کل ورزش فارس، درباره این مجموعه به هیئت کمیسیون فرهنگی توضیحاتی ارائه میکند و میگوید: سال 72 یعنی دقیقاً 30 پیش، کلنگ اینجا به اسم ورزشگاه «صد هزار نفری» زمین زده میشود. بعد از چند سال میشود 75 هزار نفری و حالا شده 50 هزار نفری.
سرفراز شکوهی ادامه میدهد: در این سالها این ورزشگاه سه بار «بهصورت سوری» افتتاح شده که آخرین بار سال 96 و درست قبل از انتخابات ریاست جمهوری بود. شما بهتر از من میدانید که وقتی یک پروژه افتتاح میشود، خودبهخود از لیست اعتبارات ملی خارج میشود. حالا این وضعیت ورزشگاه است، شش سال پس از آخرین افتتاح و حتی توانایی برگزاری یک مسابقه محلی هم ندارد. چرا؟
شکوهی یکبهیک ایرادها را به شرح زیر توضیح میدهد:
1- از دم در شروع میکنم؛ یک گیت برای ورود و خروج تماشاگران تعریف نشده که بتوان یک مسابقه بینالمللی یا حتی باشگاهی در لیگ برتر را در آن برگزار کرد. بنابراین، چند دهمیلیارد تومان فقط هزینه برپایی و راه اندازی گیت ورود و خروجی این ورزشگاه هست که بتواند در لیگ برتر میزبان مسابقات باشد.
2- وارد که میشویم، به پیست دو و میدانی میرسیم؛ پیستی که هنوز افتتاح نشده به این روز افتاده(به تکههای قاچخورده و کندهشده پیست تارتان اشاره میکند) بهخاطر اشکالات زیرساختی. حالا کاری به این نداریم چون آقای استاندار تأکید کرده که فعلاً فقط روی چمن تمرکز کنید.
3- سقف استادیوم را ببینید، این چادرها را نگاه کنید که همه دارند پاره میشوند و از بین میروند. از روز اول هم دوختودوز اینها بهدرستی انجام نشده.
4- نورافکنها را ببینید، روی لبه سقف، تماماً نورافکن بوده، اما حالا فقط 6 عدد این سمت مانده و 7-8 تا هم آن سمت که همه آنها را باز کردهاند.
میپرسند اینها را کجا بردهاند؟ یکی میگوید: برده اند حافظیه.
شکوهی عنوان میکند: اصلاً کاری نداریم کجا برده اند، منظورم این است که از اینجا برده شده و دیگر چیزی ندارد که بخواهد بازی زیر نور برگزار کند؛ یعنی بردهاند که حافظیه را راه بیندازند و اینجا را از حیز انتفاع خارج کردهاند.
5- وضعیت جایگاه ویژه را ببینید که تبدیل به یک آشغالدانی شده که اصلاً نمیشود برای هیچکاری از آن استفاده کرد.
6- به اتاقکهای پایین مجموعه که سر بزنید هم میبینید جایی که قرار بوده دفاتر باشگاهها شود، رختکن باشد و ... عملاً نمیشود به هیچ عنوان از آنها استفاده کرد. یعنی یک خانهتکانی اساسی و بازسازی اولیه میخواهد تا راه بیفتد.
سپس نوبت به بازدید از چمن میرسد و شکوهی در این خصوص اینطور توضیح می دهد: برای این چمن تاکنون سه پیمانکار عوض شده؛ یعنی این سومین پیمانکاری است که این چمن را تحویل میدهد؛ چمنی که نه سیستم هیتنگ دارد، نه کاور و نه سیستم آبپاشی دارد. ببینید! هنوز با شلنگ دارند آب میدهند. چمنی که در علم روز دنیا باید با 17 فواره آبرسانی شود.
نفر دیگری برای نمایندگان مجلس توضیح می دهد که متولی این ورزشگاه، شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی بوده. سال 96 بهصورت نیمهتمام افتتاح شده و نگهداری هم نشده. کسی هم نتوانسته از آن استفاده کند. طبق برآوردی که در سال 97 داشتیم، برای گیتها و ترمیم و بازسازی و نوسازی، تقریباً 40 میلیارد تومان برای این ورزشگاه نیاز بود که حالا قیمتها خیلی بالا رفته و حدود 150 میلیاردتومان نیاز دارد، ولی خب الآن بحث اصلی این است که متولی مشخصی ندارد.
مهدی فروردین، رئیس فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی میگوید: کسی که اینجا را تحویل گرفته به بیتالمال خیانت کرده است.
از او میپرسیم که چرا هر وقت مسئولان ردهبالای مملکت برای بازدید از این ورزشگاه میآیند، شخص پیمانکار حضور ندارد؟
فروردین، خب حرفی برای گفتن ندارد، اما میگوید: من قبلاً هم گفتم این چمن اگر یکیدو بار تمرین رویش انجام شود از بین میرود. پول زیرسازی و زهکشی و هیتینگ و ... را گرفتهاند، ولی کاری نکردهاند، پول گرفتهاند و سطحی چمن کردهاند.
فروردین خطاب به نماینده پیمانکار: شما میروید در فضای مجازی علیه من مینویسید فروردین از چمن چه میداند؟ من نمیدانم؟
نماینده پیمانکار: مشکل این چمن چیست؟ بگویید تا من توضیح بدهم.
فروردین: بگذارید یک تمرین روی این انجام بشود تا بگویم مشکلش چیست.
نماینده پیمانکار: بیایند تمرین کنند؛ 5 جلسه تمرین کنند من شرط میبندم و ...
فروردین: کسی که با شما قرارداد بست باید محاکمه شود.
نماینده پیمانکار: این به من ربطی ندارد، کشت این چمن را من انجام دادهام و شرط میبندم 20 بازی هم روی این برگزار شود خراب نمی شود، ولی چمنی که زمستان یخ میبندد و تابستان و ...
فروردین: «هوای اینجا یخه؟ یه چیزی بگو با عقل جور در بیاد.»
فروردین خطاب به روحالله نجابت، نماینده شیراز در مجلس شورای اسلامی: آقای دکتر نجابت، ببینید این چراغها را باز کردهاند و بردهاند حافظیه. بعد گزارش مالی دادهاند که ما برای نورافکنهای حافظیه 8 میلیارد تومان هزینه کردهایم. خب اگر اینها را بردهاند پس آن 8 میلیارد تومان کجا رفته؟
نجابت: باید گزارشی از مسائل مالیشان بگیریم.
فروردین: معلوم است که باید بگیریم، اگر ما این کار را نکنیم که نماینده مردم نیستیم.
شخص دیگری هم می گوید: این چند چراغی هم که نبردهاند برای این است که پیچهایش باز نشده.
اما پاسخ یکی از مسئولان اداره ورزش و جوانان فارس به سؤال شیرازنوین هم در نوع خود جالب است. از او می پرسیم که مگر مسئول این اتفاق(منتقل کردن نورافکنها به حافظیه) اداره ورزش نیست؟
امینازاده: مسئولش اداره کل است دیگر. پس کیست؟ مگر میشود یک پروژهای را ناقص کرد برای درست کردن جای دیگر؟ کار بیربطی است، حالا با این وضعیت که دیگر کسی برای اینجا پروژکتور تعریف نمیکند!
حالا همه وارد راهروی رختکنها شدهاند و بحثها آنجا ادامه دارد. شکوهی در حال توضیح به نمایندگان است: ما اینجا نه صنایع بزرگی داریم، نه تیم متمولی داریم، نه تیم لیگ برتری داریم.
سپس از یکی از همکارانش درخواست میکند که برآورد مالی مجموعه را به آقایان بدهد.
سیدعلی یزدیخواه، یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس: مقصر اصلی این پروژه، مدیرکل وقت بوده که این را ناقص تحویل گرفته و افتتاح کرده.
یکی از همکاران اداره ورزش: شش مورد نقص بوده که ریاست جمهوری نوشته باید برطرف شود؛ یعنی استان و اداره کل برطرف کنند. پولی هم برای این کار به استان نمیدهند، سال 97 چهل میلیارد برآورد شده ولی همینطور مانده و ...
اردشیری، مسئول فنی اعتباری اداره کل، مشکلات را توضیح میدهد: الآن سیستم صوتی مشکل دارد؛ یعنی اصلاً ندارد! نور مشکل دارد، سیستم تأسیساتی بهطور کامل مشکل دارد. همه اینها باید رفع نقص شود. گیت هم نداریم که همه اینها حدود 100 میلیاردتومان برآورد میشود.
شکوهی: طبق برآورد دقیق ما 93 میلیارد و 700 میلیون تومان امروز نیاز است که بتواند یک مسابقه در سطح ملی و بینالمللی در آن برگزار شود، البته به پول همین امروز عرض میکنم.
آقاتهرانی، دیگر عضو کمیسیون فرهنگی: حداقلش را معلوم کنید.
یکی از دستاندرکاران توضیح میدهد: میشود راهاندازی ورزشگاه را فازبندی کرد؛ مثلاً سیستم هیتینگ، چیزی است که آب را گرم میکند تا چمن گرم نگه داشته شود. ایراد هم از موتورخانه است وگرنه سیستمهای داخلی هیتینگ خوب است. این را میشود شش ماه دیگر هم اصلاح کرد چون برای زمستان لازمش داریم. یعنی میشود با 40 میلیارد تومان کار را شروع کرد و پروژه را راه انداخت.
شکوهی: الآن تصفیهخانه آب خراب شده و 7 میلیارد تومان هزینه میخواهد که در تابستان این چمن از بین نرود. یعنی این پول را فوری نیاز داریم، پیش از اینکه به زمستان برسیم و نیاز به هیتینگ باشد. مصوبه تمام این پولها هم انجام شده، ولی منوط به این است که آن اتفاقات اولیه که روز افتتاح امضا کرده بودند که انجام شده، تکلیفش معلوم شود!
نفر دیگری که با هیئت نمایندگان در بازدید حضور دارد، میگوید: شرکت توسعه گفته این پروژه 5 میلیارد تومان بیشتر اعتبار ندارد و ما چیزی بیشتر از این نداریم که هزینه کنیم!
شکوهی تکرار میکند که این پروژه 93 میلیارد و 700 میلیون تومان نیاز دارد که بتواند یک مسابقه را میزبانی کند.
پیشنهاد فروردین به دیگر نمایندگان کمیسیون این است که سپاه استان این پروژه را تحویل بگیرد. یزدیخواه هم پیشنهادش این است که شهرداری وارد عمل شود: «البته اینها پیشنهاد است و نمیتوانیم برای هیچ ارگانی الزام به وجود بیاوریم.»
سپس با لحن دستوری خطاب به شکوهی میگوید: شما باید پیشنهاد عملیاتی بدهید؛ شما در منطقه هستید و باید این کار را انجام بدهید.
پیشنهاد بعدی فروردین: بهنظر من در سفر آقای رئیس جمهور باید آقای استاندار این پروژه را بیاورد جزو پروژههای نیمهتمام که جزو مصوبات سفر رئیس جمهور باشد و ...
شکوهی: شرکت توسعه و تجهیز اگر مناقصه را با 40 میلیارد تومان شروع کند، بقیه را ما استانی جلو میرویم ...
نفر دیگر: شرکت توسعه و تجهیز میگوید ما اعتبار نداریم.
فروردین آخرین پیشنهادش را هم مطرح میکند و میگوید: اعتبارات نفت. سه درصد نفت که جزو مسئولیتهای اجتماعیاش هست ...
بدینترتیب، مراسم بازدید دیگری از مجموعه به پایان میرسد، این بار هیچ قولی هم از سوی هیچ شخصی داده نمیشود برای بازسازی و بهرهبرداری از مجموعه. تنها کسی که این وسط قولی داده، نماینده جوان پیمانکار است که گفته این چمن با 20 بازی هم خراب نمیشود!
ادعایی که البته در فصل بهار، چندان چیز عجیبی هم نیست؛ این چمن در سالهای گذشته هم در این فصل سبز و زیبا بوده. مسئله این است که هیچ شخص یا ارگانی مسئولیت هیچ نقطهای را گردن نمیگیرد. خداجو، رئیس اداره ورزش شیراز در حال خروج از ورزشگاه میگوید: اینجا را تحویل من بدهند، با لودر خرابش میکنم و بعد میسازمش؛ بعد میروم سراغ حافظیه. اینجا اگر پاخور داشته باشد فرسوده نمیشود.
اما حقیقت این است که ورزشگاه پارس به یک دردسر برای مسئولان تبدیل شده؛ یعنی حتی تکمیل و بهرهبرداری از آن، چیزی نیست که کسی برای تحققش انگیزه فراوانی داشته باشد و به قول یک رهگذر: «اگه ای استادیومو از صفحه روزگار محو بشهها، همه یه نفس راحتی میکشن!»
تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
خبرهای تصادفی روزنامه شیراز نوین