[ فردا را به امروز می آوریم ]
  • آخرین شماره ۲۰۸۸
  • دوره جدید

بـن‌بسـت، روزنامه شیراز نوین

بـن‌بسـت

چشم‌انداز پیش روی جوان ایرانی چگونه رسم می‌شود؟ سال‌های جوانی در چشم‌برهم‌زدنی عبور می‌کنند و در میانسالی و سال‌های پیری آنچه می‌ماند، حسرت و حسرت روزهای گذشته است؛ روزهایی که از آنها به‌عنوان بهار زندگی یاد می‌شود، شتابان عبور می‌کنند. با درک این ماجرا به جوان ایرانی می‌رسیم که با موانع بی‌شماری روبه‌روست و موقعیت‌های چندانی برای کامیابی و پیشرفت در بهترین سال‌های زندگی‌اش ندارد. اگر از اقلیتی که در کشاکش بحران‌ها به موفقیت دست یافته و در زمره نوابغ قرار می‌گیرند عبور کنیم، به خیلی از نیروهای مستعد و تازه‌نفس در جلگه حاصلخیز ایران می‌رسیم که بهترین سال‌های عمرشان در تمنا و حسرت می‌گذرد. حسرت برای خرده‌امکاناتی که نمی‌توانند با سعی و تلاش و کوشش از آن برخوردار شوند و آینده روشنی پیش رویشان نیست. در حالی که اقشار جوان برای سازندگی و آبادانی کشور باید سرشار از انگیزه و انرژی‌های مثبت باشند، با نسلی خموده و گرفتارآمده در سلسله‌آسیب‌های اجتماعی روند زوال را می‌پیماییم.
مهم‌ترین و برحق‌ترین خواسته نسل جوان همانا یافتن جایگاه شغلی مناسب برای خدمت‌رسانی به کشور و ساختن آینده و تشکیل خانواده است. متأسفانه درصد زیادی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های ایران در رشته‌هایی که در آن تخصص دارند، به فعالیت نمی‌پردازند و این بدین معناست که نظام آموزش عالی در ایران با توجه به نیازهای جامعه فرهنگ‌سازی نکرده و سیاست‌های خود را تبیین نمی‌کند. نتیجه کار چنین می‌شود که جوان ایرانی تخصص‌های تحصیلی خود را به کناری گذاشته و در بازارهای غیرمرتبط به دنبال یافتن هر شغلی که خرده‌درآمدی برای او داشته باشد، به این‌سو و آن‌سو می‌زند. امروزه در تمامی خانواده‌های ایرانی نشانی از افراد بیکار و دارای مشاغل موقت هست که مشکلات فراوانی را پیش روی خود می‌بینند و مستعد زانو زدن در برابر آسیب‌های اجتماعی و افسردگی و بیماری‌های روحی و روانی هستند.
در مرحله دوم با جوانان خوش‌اقبالی روبه‌رو می‌شویم که توانستند خود را از مهلکه شوم بیکاری رها ساخته و به بازار کار وارد شوند. اما در روزگار کنونی فاصله میان دستمزد و هزینه آنچنان رشد کرده که تهیه نیازهای معیشتی روزانه را تقریباً غیرممکن می‌سازد. درحالی‌که میزان دستمزد در بهترین حالت به مرز ده‌میلیون تومان نمی‌رسد، خط فقر به‌مراتب بالاتر از این عدد است. این روزها، به فراخور بحران‌های عدیده‌ای که در آنها گرفتار آمده‌ایم، متأسفانه جوان ایرانی تصور خریداری یک اتومبیل بی‌کیفیت، ناامن و تاریخ مصرف گذشته و حتی مستهلک را از سر بیرون کرده است؛ چراکه بهای آن مرز شرم‌آور دویست‌میلیون تومانی را درنوردیده و همچنان روند صعود را می‌پیماید.
در زمینه تشکیل خانواده هم رسم بر همین منوال است. وقتی نرخ مسکن و لوازم خانگی آنچنان نجومی می‌شود که رکود بر بازار سایه می‌افکند، دیگر تصور تشکیل خانواده و سرپناه به ذهن بسیاری از جوانان ایرانی خطور نمی‌کند و آنچه می‌ماند، چیزی جز حسرت نیست. امروز نرخ تجرد و سلسله‌آسیب‌های روانی و مدنی در جامعه ما رو به افزایش است و آسیب‌های ناشی از آن در برهه‌های کوتاه و بلندمدت آثار شوم خود را نشان می‌دهد. به‌موازات بحران ازدواج و طلاق در سال‌های اخیر، با آسیب نرم و خزنده‌ای به نام خانواده‌های تک‌فرزندی مواجه هستیم که تبعات ناگوار آن در دهه‌های آتی گریبان‌گیر ما خواهد شد. امروزه پیک آماری نسل جوان جای خود را به ازدیاد میانسالان داده و این بدان معناست که آینده ایران از نیروهای جوان و پرانرژی در مقیاس وسیعی محروم خواهد شد.
مواردی که به اختصار از آنها یاد شد، تنها گوشه‌ای از بحران‌هایی است که مسیر بن‌بست را پیش روی جوانان ایرانی قرار می‌دهد. وقتی با خیل عظیم بیکاران روبه‌رو باشیم، در شرایطی که فاصله میان درآمد و هزینه هر روز بیشتر شود، وقتی با کار و تلاش نمی‌توان یک اتومبیل حداقلی و منزل مستأجری در مناطق فرودست شهر حتی اجاره کرد، وقتی که پول‌های خارجی برای بازارهای ایران تصمیم‌گیری می‌کنند، هنگامی که در اوج بحران‌ها تسویه‌حساب‌های سیاسی را از یاد نبرده‌ایم، در برهه‌ای که توجه چندانی به گسترش نشاط اجتماعی و شادی‌های مدنی نداریم، همه این اما و اگرها می‌تواند جرقه عصیانگری را در ذهن جوان ایرانی که به بن‌بست رسیده، روشن کند.
در نظر داشته باشیم کشور ایران با انبوهی از ظرفیت‌های آشکار و نهان به‌مثابه کوچه بن‌بستی نیست که در انتهای آن گرفتار آمده باشیم؛ بلکه شاهراهی پهناور است که می‌توان در آن مانور داد و مشکلات پیش روی مردم را مدیریت کرد. برای این کار باید اجرایی‌سازی اقتصاد مقاومتی و افزایش تعاملات بین‌المللی را به‌عنوان دو بازوی پرتوان بالندگی کشور در دستور کار قرار داد و سرنوشت مردم را به اما و اگرها و احتمالات سیاسی و اقتصادی نسپرد. اکنون بسیاری از جوانان ایرانی مستعد گرفتار آمدن در آسیب‌های اجتماعی هستند و چنانچه راهکاری برای خروج آنها از منطقه بحرانی اندیشیده نشود، آینده و امنیت و درنهایت یکپارچگی ایران بزرگ به خطر می‌افتد. اکنون چشم‌انداز پیش روی جوان ایرانی روشن نیست.

 

تاکنون نظری برای این خبر ثبت نشده است!
ثبت نظر جدید
نام و نام خانوادگی

آدرس ایمیل

متن نظر

کد امنیتی